مهرویان
دارم افسرده میشم. یعنی شروع شده. از صفر تا صد الان نقطه ی صفر مثبت هستم. همین الان باید جلو اش رو بگیرم. خبر خوب بالاخره رسید. خبر خوبی که ازش میترسیدم. خیلی میترسم. دلم میخواد گریه کنم اما خیلی سخت گریهام میگیره. گریه کنم خوابم میگیره نمیتونم درس بخونم. نمیخوام به احساساتم بها بدم. میخوام مصنوعی هم که شده خودم رو جمع کنم. باید یکم بی احساس باشم. دقیقا نیاز دارم بی احساس باشم. نه خوشهالی رو میخوام نه ناراحتی رو. میدونم ته دلم خیلی ناراحتم. اما اصلا نمیخوام تحلیلش کنم. الان وقتشو ندارم.
دیروز فکر میکردم خوشهالم. اشتباه فکر میکردم. اصلا خوشهال نبودم. دیروز هیچ کاری نتونستم بکنم. صفر. امشب ۱۲ ساعت خوابیدم. شرمآوره.
عب نداره. فکر کنم حق داشتی.
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمیگیرد
- ۹۹/۱۱/۲۱
با سلام و ادب ،
واژه افسرده فارغ از معنای فردی که مبتلا به افسردگی است ، معنای یخ زدگی هم دارد و بسیار زیبا با عبارت « از صفر تا صد ، نقطه صفر مثبت هستم. » تناسب پیدا کرده و شاه کلید متن هم همین عبارت زیباست.
در جایی فرمودید : « نه خوشحالی رو میخوام نه ناراحتی »
علت اینکه واژه "خوشحال" به صورت "خوشهال" نوشته شده رو توضیح بفرمایید.
عبارت « دیروز نتونستم هیچ کاری بکنم . صفر. » با عبارت « امشب ۱۲ ساعت خوابیدم. » با توجه به اینکه ۱۲ میتونه قرینه ای برای ساعت صفر باشه ، تناسب داره.
و اینکه « امشب ۱۲ساعت خوابیدم ، شرم آوره » یا « امشب ساعت ۱۲ خوابیدم ، شرم آوره »
وزن ابیات پایانی هم : مفاعیلن مفاعیلن مفاعلین مفاعیلن
با تشکر