اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

منو میخواد!

جمعه, ۲۵ مرداد ۱۴۰۴، ۰۴:۵۳ ق.ظ

با میم همه چیز تموم شد واقعا. تموم تموم. بهش گفتم من نمیخوام فرصت دیگه ای به هم بدیم. تموم شه.
میم منو به آدم بدی تبدیل کرده بود. از خودم وقتی باهاش بودم بدم میومد. احساس رهایی دارم.

در همین‌ احوال یکی از همکلاسی هام به اسم اد بهم پیام میداد چند وقت. منم همینجوری جوابشو میدادم. تا اینکه دیروز بهم گفت که از من خوشش میاد، به نظرش من هاتم، و منو میخواد!!!

گفتم من دنبال چیزی بیشتر از دوستی ساده با تو نیستم و گفت که هیچوقت نمیتونه من مث یه دوست ببینه!

من هاج و واج بودم. بش گفتم من نمیخوام وارد رابطه بشم تازه رابطه ام تموم شده. گفت عب نداره میتونه ارتباطمون fling باشه! مصمم بود و راحت حرفشو میزد. از همینش خیلی خوشم اومده بود. تصمیم گرفتم باش برم بیرون. فقط واسه اینکه بم خوش بگذره. نمیدونم کار درستیه یا نه. به اد گفتم که من نمیخوام بهش آسیب بزنم. و گفت که اسیب نمیبینه!!

  • نارنگیس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.

آخرین مطالب