اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

برو بیرون

شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۰۷:۵۸ ق.ظ

به یک کامیونیتی نیاز دارم که در آن باشم و اصلا مهم نیست چجوری باشد. من فقط نیاز دارم دوباره در جمعی از آدم ها قرار بگیرم. برای مدت زیاد آنها را ببینم و یک سری روابط خیلی ساده و سطحی ایجاد کنم شاید هم کمی بخواهم به آن آدم ها عادت کنم.

امروز به موسسه زبانی که مدنظرم هست زنگ میزنم که ببینم کلاس حضوری تشکیل می‌دهند یا نه. هرچند بعید می‌دانم... اما دارم میمیرم که یک بار دیگر کلاس بروم.

عادت کرده‌ام به حبس شدن در این خانه. به طرز عجیبی عادت کرده ام اینجا بمانم. به این زندگی نکبت بارم عادت کرده‌ام. 

چرا در این شهر لعنتی هیچ دوستی ندارم؟

  • نارنگیس

نظرات (۳)

  • سیروان REGA
  • این حال نیز بگذرد. میتونم درکت کنم واقعا
    پاسخ:
    مرسی
  • سیروان REGA
  • خواهش میکنم . میدونی بعضی جاهای نوشته هات 100% حال منو توصیف میکنه با تمام دل خواست های منو بیان میکنی برای همین درکت میکنم
    پاسخ:
    خوبه وقتی آدم احساسات خودش رو در دیگران پیدا میکنه.
  • سیروان REGA
  • اره گاهی شاید خوشایند باشه گاهیم تلخ میزنه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

    اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.