اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

کوه

شنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۹، ۰۳:۲۵ ق.ظ

کوهنوردی برایم سخت بود مخصوصا آن اول هایش که به سختی با ترس از ارتفاعم کنار می‌آمدم. گاهی انقدر می‌ترسیدم‌ که حس می‌کردم نمی‌توانم زانوهایم را حس کنم، فقط دلم‌ می‌خواست همانجایی که هستم بنشیم و چهارچنگولی سنگ ها را بچسبم و در همان حال گریه کنم.

اولین بار که به قله ای صعود کردم بعد از آن حس معرکه‌ی دیوانه کننده به این فکر می‌کردم‌ که اگر از این بالا خودم را به پایین پرت کنم چه می‌شود، به کدام صخره ها برخورد میکنم، از کدام ناحیه مجروح می‌شوم، می‌میرم یا فقط فلج‌ می‌شوم‌ و تا آخر عمر زجر می‌کشم. حین همین افکار از کوه پایین می‌آمدم. بار ها دلم‌ میخواست تسلیم شوم اما نه راه پس داشتم نه راه پیش. باید می‌رفتم که برسم.

بعد از اتمام کوهنوردی همیشه یک آدم دیگر هستم! آن همه رنجی که کشیده‌ام را ستایش می‌کنم. و باز هم دلم میخواهد تکرارش کنم.

  • نارنگیس

دلنوشته

میم گاف

نظرات (۱)

  • سیروان REGA
  • ﺻﺒﻮﺭ ﻭ ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺵ، ﺭﻭﺯﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺩ ﺑﺮﺍﯾﺖ مفید خواهد بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

    اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.