اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

چی شد که دیدن فقر انقدر عادی شد؟

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۹، ۰۹:۱۸ ب.ظ

اگر دنیا اینطور باشد که انسان ها در طول دوره‌ی زندگی شان به طور عادلانه از فرصت های مختلف برخوردا نمی‌شوند که البته فکر می‌کنم اینطور است، آنوقت هیچ چیزی عادلانه نیست.

اخیرا خیلی کم از خانه بیرون می‌روم، و هربار که بیرون می‌روم دیدن آن حجم از فقر من را متعجب می‌کند. نه اینکه بگویم خیلی آدمی هستم که دلسوز و انسان‌دوست هستم، اما واقعا دو سوال برایم حل نمی‌شود. یک اینکه چرا باید انقدر فرصت ها ناعادلانه بین انسان ها توزیع شود؟ و دوم آنکه چگونه ما انسان ها انقدر به دیدن فقر عادت کرده ایم؟ و یک سوال دیگر هم وجود دارد... میشود راه‌ حلی پیدا کرد؟؟؟

دیدن فقر، دیدن اینکه انسان ها انقدر از انسانیت و حقیقت فاصله گرفته‌اند، و دیدن اینکه این جزئی از زندگی خودم‌ هم هست... اینها واقعا من را آزار می‌دهند.

قبلا یک سری توضیحات و تفاسیر داشتم که دنیا عادلانه است. اما الآن شک دارم‌ که آن تفاسیر واقعا درست باشند. انگار آدم میخواهد با این توجیح ها خودش را آرام کند.

آیا واقعا نظریات داروین درمورد ما هم صدق می‌کند؟ انتخاب طبیعی از میان انسان ها هم انتخاب می‌کند؟ (از لحاظ توزیع فرصت!)

  • نارنگیس

نظرات (۱)

  • محمد صالحین
  • با سلام ، 

    عدل و عدالت امری نسبی است ، نه افراط دارد و نه تفریط.

    عده ای فقیرند و خوشهال ، عده ای ثروتمند و سیر از زندگی.

    فرصتی برای شما ، تهدیدی برای من.

    جشن تولدی برپاست ، همه در ولع خوردن کیک و شیرینی ، مرض قند من چه تهدیدی ؟!

    عدل و عدالت وقتی محقق میشه ، که این جمله در ذهن و قلب تجلی پیدا کنه : ( آنچه بیشتر از نیاز من است ، نیاز دیگران است. )

    شاید برخی فقیر به دنیا بیان ، اما حق ندارن که فقیر از دنیا برن ، نه افراط کنند ، که فقیرند نه تفریط کنند که فقیرند.

    در پایان ، لازمه جهان مادی ، جمع اضداد در اونه ، و علت چنین سردرگمی هایی تاکید بر جهان مادی است.

    به این جمله توجه بفرمایید : ( اگر انسان ها ، انسان باشند ، دنیا گلستان میشود. )

    شاید از لحاط مادی جمله ای عبث و بیهوده باشه ، ( خب انسان ها ، انسان اند دیگه. )

    اما معنویت چنین جمله ای ، جای تامل داره ... .

    با تشکر

     

    پاسخ:
    حرفای شما حس میکنم زیاد بویی از واقعیت ندارن. به نظر من انسان فقیر خوشهال وجود نداره. حداقل انسان فقیری که از پس نیازهای اولیه خودش برنیاد. آدمایی هم که بدبخت به دنیا میان و بدبخت هم میمیرن خیلی زیادن. حالا اینکه دنیای اطرافشون چجوریه و اونها زندگی رو چطور لمث میکنن بحث جداییه. افراط و تفریط؟! عدالت نسبی؟! خودتون رو با کلمات سردرگم نکنید.
    و اینکه انسان یک موجود سیری ناپذیره، درمورد کالا حرف نمیزنم. درمورد ثروت حرف میزنم، پول‌. مطلوبیت نهایی انسان عقلایی از پول هیچوقت منفی نمیشه. ینی مردم هرچی پول داشته باشن بازم احساس نیاز میکنن که بیشتر داشته باشن. هرچند تعریف انسان عقلایی خیلی نقص زیاد داره ولی توی اقتصاد رفتاری هم بررسی میشه که انسان همیشه میخواد بیشتر داشته باشه. پس اصلا ما تعریف ثابتی از نیاز انسان نمیتونیم داشته باشیم. نیازهای انسان نامحدوده.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

    اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.