اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

بعد از ظهر خوابیدم. خواب دیدم دارم به او خیانت می‌کنم. نه اینکه کار خاصی بکنم. یک آدمی که او را میشناسم من را بوسید و من در خوابم از آن بوسه خیلی لذت بردم. وقتی بیدار شدم حس می‌کردم واقعا خیانت کرده‌ام! چرا باید در خواب یک نفر دیگر من را ببوسد و من خودم‌ او را اغوا کرده باشم.. بعد وسط بوسیدنش او را پس بزنم؟ این دیگر چه پس زدنی است؟ خودم او را اغوا کرده بودم.

یادم افتاد که بوسیدن چه حسی داشت. کاش خواب می‌دیدم که میم گاف من را می‌بوسد. خیانت کردن در خواب هم چندش است. 

دلم خیلی گرفته‌. انگار عصر جمعه است. اما بدتر است چون عصر شنبه است. بعد از این همه سال تصمیم گرفتم که هدیه ولنتاین برایش بخرم. مگر ما چیمان از بقیه کمتر است؟ یک چیز قشنگ و می‌توان گفت به نسبت پولی که در حسابم داشتم گران‌قیمت برایش خریدم. این هدیه به زودی از مرزها خارج می‌شود. دلم تنگ شده. کاش خودم از مرزها خارج می‌شدم. نمی‌خواهم‌ بگویم که کاش می‌مردم. اما کاش می‌مردم.

کاش انسان نبودم. کاش درخت بودم.

  • نارنگیس

افسردگی

میم گاف

نظرات (۳)

اگر تناسخ واقعی باشد 

من یکی دلم می خواهد در زندگی بعدی ام کتاب باشم...

پاسخ:
فکر میکنم تناسخ درمورد موجودات زنده صدق میکنه، اگر که دوست داری کتاب بشی پس در اصل درختی خواهی شد که بعد از مرگش اول به کاغذ تبدیل میشه و بعدش در چاپخونه به یه کتاب تبدیل میشه. بعد از مرگ درخت هم دیگه در اصل روح تو در لاشه اش وجود نخواهد داشت. پس حتی با فرض اینکه تناسخ حقیقت داشته باشه تو هیچوقت نمیتونی کتاب بشی:))

پس صد هزار افسوس...

هیچ چیز به اندازه ی ناخودآگاه خود آدم بلد نیست ما رو شرمنده کنه. قشنگ انگشت میکنه توی دست نیافتنی ترین سوراخ سنبه های روح تا آزارمون بده بعضی وقتا

ولنتاین مبارک. ما هم چیزی نخریدیم برای همدیگه چون هم وقت نداریم و هم در حال پس اندازیم و هم دور. :) ذوقت موقع خرید کادو حتی از پشت کلمات معلومه. ^_^

پاسخ:
چرا واقعا باید این کار رو بکنه!؟ خیلی وقت ها از خواب بیدار میشیم و میگیم خداروشکر که خواب بود. در این مورد من حتی از اینکه خواب بود هم حس خوبی نداشتم!
ولنتاین مبااارک! ماهم‌معمولا چیزی نمیخریدیم کلا من خودم زیاد مناسبت های میلادی برام قابل لمث نیست. اما این بار انگار برام مهم بود با وجود اینکه خیلی هم وضع مالی درست و حسابی نداشتم.
آرههه خیلی ذوق داشتم!:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.