لطفا برام وقت بگیر.
يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۳۹ ق.ظ
از اینکه کسی برام دل بسوزونه بیزارم. از اینکه کسی بخواد باهام همدردی کنه بیزارم. من دردی ندارم. شاید داشته باشم اما نمیخوام درگیرش بشم. الان وقت همدردی نیست.
اینکه مامان هر روز از اتفاقات میپرسه آزار میبینم. از اینکه توی زندگیم سرک میکشه آزار میبینم. دخالت نمیکنه... اما زیادی نگران منه. اینکه کسی نگرانم باشه برام خوشایند نیست. اینکه امروز قبل از اینکه بره سر کار اومد محکم بغلم کرد درسته که خیلی خوشهالم کرد... اما حس کردم قراره بمیرم. من قرار نیست بمیرم.
اگه در معرض خطرم. اگه همه چیز خیلی استرس آوره. اگه دنیا پیچیده ست. اگه سخته... خب اینا مال منه... مال خودم.
من شاید فقط از یه نفر انتظار دارم. ای کاش از همونم نداشتم. من اصلا اطمینان ندارم. خشمگینم.
- ۹۹/۱۲/۱۷