اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

همون روزای قبل

سه شنبه, ۶ مهر ۱۴۰۰، ۰۶:۴۷ ب.ظ

زندگی خوبه. روتینی که دنبالش بودم رو دوباره به دست اوردم هر روز کلاس دارم، هر روز آفیسم. مشکل بی احساسیم هنوز موجوده. هنوز احساساتم‌ گم شدن ولی بهترم.  یادمه توی ایران بیشتر بودن احساساتم.

ارتباطاتم بهتر شده. دیگه بیشتر حرفایی که میشنوم رو متوجه میشم و خودمم بهتر حرف میزنم. چند تا دوست پیدا کردم. با بقیه ریسرچ اسیستنت های ریسرچ سنتر هم ارتباط برقرار کردم و این‌ هم خیلی خوبه.

زمان خیلی زود میگذره. هر روز مثل برق و باد تموم میشه و من یه لیست دارم پر از کارهایی که باید انجام میدادم و وقت نشده. ریمایندرم زنگ میخوره و انقدر زیاد زنگ میخوره که باعث شده نسبت بهش بی تفاوت شم و خیلی از چیز ها رو یادم نیاره.

افسردگیم هنوز باهامه و این شرایط باعث شده بهش توجه نکنم. اما تموم اون گندی که در اعماق وجودم ایجاد کرده، دائما بر عملکردم تاثیر منفی میذاره.

حقیقتا خالی از انگیزه هستم. هیچ انگیزه ای ندارم. هیجی. خب الان که چی؟ حس میکنم از موضوع پروژه ها و ریسرچ خوشم نمیاد. این فیلدی نبود که بخوام روش کار کنم. ولی خب این پروگرم‌فقط دو ساله. من کافیه که توی برنامه نویسی و دیتا جمع کردن توی رشته ام مهارت پیدا کنم و نمره های خوب بیارم. بعدش پی اچ دیه و اون موقع دستم بازه برای کاری که میخوام بکنم.

اخیرا با یکی از هم کلاسی های دانشگاهم توی ایران یک مکالمه داشتم که باعث شد حالم خراب بشه. شاید بعدا درموردش نوشتم.

  • نارنگیس

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.