اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

من یه گوگول مگول گنگم

جمعه, ۲۷ اسفند ۱۴۰۰، ۱۱:۲۶ ب.ظ

امروز یه دختر که آمریکایی نبود نزدیکم نشسته بود و داشت با کاستومر سرویس یه جایی حرف میزد. و اونجا بود که من فهمیدم اصلا تنها نیستم! یکی از بزرگ ترین چیزهایی که همیشه ازش فرار کردم توی این چند ماهه تماس تلفنی بوده، چون یهو بدون هیچ دلیل قانع کننده ای انگلیسی حرف زدنم افتضاح میشه. اگر کسی که پشت خط باشه سیاهپوست باشه بخاطر لهجه اش من هیچی از حرفاش نمیفهمم و هر حرفش رو باید ۱۰ بار تکرار کنه که بفهمم و این قضیه برای من خجالت آوره و برای طرف مقابل اعصاب خرد کن! اون دختر هم دقیقا مشکل من رو داشت و خجالت زده شده بود. دوست داشتم برم اون لحظه بغلش کنم بگم عب نداره عزیزم:(

 

داشتم به دوستم توی ایران میگفتم که توی ماگ قهوه ام یه هفته شیر مونده بود و بوی گند گرفته بود واسه همین کلی با مایع ظرفشویی شستمش که بوی بدش بره. حالا درش بوی مایع ظرفشویی کرفته و هرکاری میکنم بوش نمیره. خیلی جدی گفت بذارش چند روز توی آب و وایتکس بمونه دیگه اثری از بوی مایع ظرفشویی نمیمونه :))))))))))

  • نارنگیس

نظرات (۳)

بعدشم واسه از بین رفتن بوی وایتکس بذارین تو آفتاب

و تاماممم

پایان چرخه...

پاسخ:
واقعی گفتی؟؟

خوب آبکشی نکردی

 

اگه همون اول توی آب جوش مینداخت ماگت رو که بحوشه

شیر ازش جدا میشد و خیلی راحت میتونستی بشوریش

پاسخ:
اتفاقا این کارو چند بار کردم. ولی کارساز نبود.

والا نمیدونم جواب میده یا نه XDD

ولی الان که خونه تکونیه مامانم تمام لیوان ها و همه چیو میندازه توی وایتکس رقیق شده سفید بشن =}

بو هم نمیدن 

ولی خب اگه شانس شمایه بو میگیرن خیخیخیخی

پاسخ:
آخه در ماگم خیلی سوراخ سنبه داره واسه همین بوی وایتکس میمونه روش.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.