این فقط یه امتحان بود
امشب امتحان ترم اقتصاد کلان داشتم. دومین امتحان توی کلاس از بعد از کووید. بدون کتاب باز. ساعت ۷ شب شروع شد و ۱۱ شب تموم شد. چرا باید این امتحان شب باشه رو نمیدونم. سرم خیلی درد میکنه. امتنحانش خیلی سخت بود. خیلی سخت. تعداد سوالای قابل حل بیشتر بود نسبت به میانترم و بهرحال احتمال اینکه مثل امتحان قبلی کسی فیل نشه بالاتر میرفت. ولی سوالای سختش ناجور بود. ساعت دوم امتحان که شد حس میکردم سطح استفاده از مغزم از حالت استاندارد خارج شده. ینی یه حس عجیبی داشتم، مث حس چت کردن. آره انگار چت شده بودم. از یه جایی به بعد حس میکردم توی فضام. اگه موج مغزمو کسی میگرفت احتمالا عجیب غریب میشد.
الان احساس میکنم چشمام داره از کاسه درمیاد. همچنین انگار فکم قفل شده. یه امتحان میتونه واقعا انسان رو متحول کنه!
- ۰۱/۰۲/۰۹
هفت تا یازده شب خیلی ستمه بابا!