میخوام بچسبم. وابستگی!
یه هفته ست دارم میرم استخر دوباره. شنارو بچگی یاد گرفتم. وقتی هفت سالم بود با خواهرم میرفتیم کلاس شنا. مربی شنا اول از همه بهمون یاد داد چجوری با آب یکی بشیم. توی اون کلاس کرال پشت رو یاد گرفتیم و کرال سینه رو هم یاد داد اما من یاد نگرفتم. قورباقه رو یه روز از دوست خانوادگیمون توی دریای خزر یاد گرفتم. الان بهترین شنایی که میرم قورباقه هست. همونی هم هست که من میخوام. بالاتنه ام رو خیلی قوی میکنه. کرال سینه رو توی این یه هفته با نگاه کردن به بقیه یاد گرفتم. فکر میکنم استعداد شنای من توی بچگی بیدار شده، درست مثل استعداد ریاضی. اینجوری که وقتی چهار سالم بود مادرجون مینشست کنارم و باهم النگوهاشو میشمردیم و جمع و تفریق میکردیم.
حالا من روزی یک ساعت میرم شنا میکنم یه هفته ست. روز اول بازوهام رو از خستگی و درد نمیتونستم تکون بدم. و حالا دیگه هیچ فشاری رو حس نمیکنم. شنا عین راه رفتنه. دیگه بهم فشاری نمیاره. ولی من خیلی ازش خوشم میاد. یک ساعت طول استخر رو بدون وقفه میرم و میام و اصلا نمیفهمم زمان چجوری میگذره. انگار هیپنوتیزم میشم. هیچی نمیفهمم جز اون کاری که دارم انجام میدم. به همچین تمرکزی موقع درس خوندن نیاز دارم. فقط برم و به هیچ چیزی فکر نکنم. هر ۱۵ دقیقه ۲ دقیقه وایسم و تند تند نفس بکشم. بعد دوباره شنا کنم.
اما الان باید یه چیز دیگه رو شروع کنم. بدن سازی باید برم. میخوام خیلی قوی بشم. وقتی ورزش میکنم و به خودم فشار میارم بعدش احساس قدرت و پرانگیزگی میکنم. عجیبه که از ورزش های رقابتی لذت نمیبرم. بردن و باختن برام مهم نیست. فقط دوست دارم لذت ببرم. مثلا فکر کن تو میخوای لذت ببری بعد طرف مقابل توپ رو بدترین جاهای زمین میزنه که تو نتونی بزنی. هی بازی به وقفه میفته که بری توپ رو برداری یا ذهنت منحرف میشه به اینکه الان داری میبری یا داری میبازی. من دوست دارم یه چیزی باشه که تموم نشه. من محو بشم و بتونم به اندازه کافی بهش بچسبم.
- ۰۱/۰۲/۲۲
توی هر چیزی مهم حال خوبیه که بهش میرسیممکن یکی از ورزش رقابتی حالش خوب بشه یکی. هم. مثل تو باشه
کافیه بدونی چی حالتو خوب میکنه
ادامه بده فقط