اینبار من آغازگر تغییرم
تغییرات مهمی داره توی زندگیم اتفاق میفته. دوره ی افسردگی و قعر اسکیزویید به پایان رسیده. من خودم، تنها خودم، اونچه که از زندگی میخوام رو دارم میابم. با دید مثبت رو به جلو میرم و تموم ترس هامو کنار میذارم. من اینبار اون هیولایی نیستم که خودم رو شکنجه میکنم؛ هیولایی هستم که به دل تجربیات حمله میکنم!
مهم ترین چیزی که در این تغییر و غلبه بر افسردگی کمک کرد ورزش منظمه. هر روز یه فعالیت شدید بدنی میکنم. قبلا شنا میکردم الان بدنسازی رو یک هفته ست که شروع کردم. برنامه غذاییم رو دوباره دارم کنترل میکنم. بعضی وقتا انحراف از برنامه پیش میاد اما من از خودم ناامید نمیشم. جبرانش میکنم. نمیذارم اشتباهات باعث بشن از خودم بدم بیاد.
یک چیزی هست که باید خیلی حواسم بهش باشه و اون سلطه طلبیم هست. جزئی از شخصیتم هست، اما نباید بذارم افسار پاره کنه!
همچنان با مسائلی جنگ و دعوا دارم. مهم ترینش همون اینکه آخرش تهش که چی! هر روز سعی میکنم کمتر به این قضیه فکر کنم و بیشتر زندگی و حال استمراری رو لمث کنم. از مشکلات دیگه، مشکلات مالی هست. برنامه ریزی دقیق میکنم. مشکل مالی هیچوقت دائمی نیست. آدم راهشو پیدا میکنه، یه روز بیشتر پول داری یه روز کمتر. منحنی فیلیپس توی زندگی آدما همیشه هست.
میم هم خوبه.
- ۰۱/۰۳/۱۲