اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

سلام خوش آمدید

تنهایی

چهارشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۳، ۰۹:۱۱ ق.ظ

دلم واسه روزایی که بلاگ شلوغ بود تنگ شده. اون موقع هایی که مینوشتم و کلی دوست پیدا میکردم و حرف میزدیم.

من آدم خجالتی هستم و جالبش اینجاست که از نظر دوستام اصلا خجالتی نیستم. اما شروع صحبت با دیگران برام خیلی کار مشکلیه. و الان دوباره نیاز به شروع دوستی های عمیق دارم، مشکل اینجاست هیچوقت نفهمیدم دوستای خوبم رو چجوری پیدا کردم. توی سه سالی که اینجا هستم دوستایی پیدا کردم اما سرانجام همه شون دوری شد دوباره. و البته هیچ دوستی خیلی نزدیک نبوده. انگار کسی نیست دیگه که احساستش مث خودم قوی باشه. 

یادم میاد به یه سری خاطرات کوچیک با دوستای ایرانم. وقتی که با فاطمه روی چمن های کنار دانشکده زیست دراز کشیده بودیم و به درختای کاج نگاه میکردیم. فاطمه زیر لب یه آهنگی میخوند که یادم نیست. آفتاب کم و بیش چشمامو اذیت میکرد و یه نسیم ملایم هم میومد.

یا وقتی که واسه اولین بار وارد کارگاه موسیقی دانشگاه شدم. فاطمه منو برد اونجا. سال بالایی هایی داشتن با پیانو nothing else matters رو میزدن و میخوندن. دقیقا چند روز قبلش میم اومده بود شهر غریب پیشم و تو ماشینش همین آهنگو گذاشته بود.

یا وقتی که با سین کله سحر سر بالایی خوابگاه تا دانشکده رو پیاده میرفتیم و سین میگفت ببین ما چقدر بدبختیم که این بهترین دوران زندگیمونه! منم واسش با صدایی که مث همیشه بخاطر سرماخوردگی شدیدا گرفته بود ادای داریوش رو درمیوردم و میخوندم "سراب رد پای تو؛ کجای قصه پیدا شد..."

زندگی با آدمایی که کنارتن رنگ میگیره. الان زندگیم سبز و آبی کمرنگه گاهی هم گلبهی. باز اینم خوبه. تا یکی دوسال پیش خاکستری مطلق بود. ولی نیاز به رنگ بیشتر دارم. الان که با دلتنگی، با تغییر مکان دائمی، با نبودن بوی کوچه های تهران کنار اومدم، آماده ام که دوستای خوب پیدا کنم. آماده ام که دوباره خودم باشم و نترسم از اینکه قضاوت بشم. دیگه کنار میام اگه کسی منو یه آدم لِیم یا بد یا هرچیزی ببینه.

اومدیم سانفرانسیسکو و تا دوماه دیگه اینجاییم. دلم واسه شلوغی و سروصدای منهتن خیلی تنگ شده. خیلی کارا هست که میخوام انجام بدم. و تنهایی انگیزه ام رو کم میکنه.

  • نارنگیس

نظرات (۱)

  • سیمیا ‌‌‌‌‌
  • باورم نمی‌شه این همه گذشته از وقتی که رفتی آمریکا. وای دختر!

    پاسخ:
    تازه شده سه سال. ولی چرا مث یه عمر گذشته

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    اینجا نارنگیس رو می‌خونید.

    اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.