یکی از چیزایی دوست داشتم اینجا اینه که میتونی فارسی حرف بزنی و هرچیزی بگی ولی کسی متوجه نشه. همیشه با میم که بیرون میرفتیم و اظهارنظرات مختلف میکردم و گاهی از کلمات رکیک استفاده مینمودم. میم هم همیشه میگفت که این چه کاریه، اینجا مث ویرجینیا نیست. پر ایرانیه همه جا و تو متوجه نمیشی. منم یهو سوزنم گیر میکرد روی کلمه شومبول و همینجور پشت سر هم میگفتم و میخندیدم و میم هم مستاصل میشد که این چه دوست دختری بود من به فرزندی گرفتم"(
برام پیش اومده بود که ایرانی ببینم توی خیابون وخب از چهره شون مشخص بود. دیروز رفتم خرید خاروبار کنم که توی فروشگاه یه زوج دیدم که اصلا شبیه ایرانیا نبودن ولی داشتن باهم فارسی حرف میزدن. توی راه برگشت کنارم صدای ایرانی اومد که داشت با تلفن حرف میزد "هرچی میکشیم از همین راهای دوره..." منم که فوضول، برگشتم نگاه کردم ببینم کیه. یه پسر ایرانی بود که اصلا شبیه ایرانیا نبود. موهاشو رنگ کرده بود انگار. اونجا بود که به خودم گفتم میم بنده خدا حق داشت معذب شه.
رفتم خونه براش تعریف کردم و با شوق گفتم حالا که میدونم دورمون پر ایرانیه دلم میخواد برم توی خیابون داد بزنم شششووووننننبوووووللللل که همه ایرانیا شاد بشن"))))
- ۰ نظر
- ۲۰ مهر ۰۲ ، ۱۶:۰۷