دیشب بعد از ۲-۳ سال مافیا بازی کردم. در مافیا همیشه خوب بودم جز وقتی که خودم مافیا میشدم. از آنجایی که دروغگوی خوبی نیستم قلبم تند تند میزد و از استرسم همه میفهمیدن یک ریگی به کفشم هست!
فکر نمیکردم به انگلیسی هم بتونم خوب باشم چون بالاخره بین آمریکایی ها خیلی سخت تر میتونم منظورم رو برسونم. ولی از همشون بهتر بودم.
چیز هایی هست که خیلی بهم انگیزه میده. وقتی بازی میکنم، وقتی کار میکنم، وقتی سر کلاسم، وقتی به بقیه کمک میکنم واسه حل مشکلات درسیشون. بهم میگن که باهوش هستم. چیزی که توی این مدت همش میشنوم، اینه که باهوشم!
اخیرا تحت فشار بودم. باید چیزایی رو یاد میگرفتم که بلد نبودم و این رو سریع یاد گرفتم. در همین مدت اندک فهمیدم چقدر توانایی داشتم که توی دانشگاهم توی ایران نمیتونستم ازش استفاده کنم. اگه شریف درس میخوندم قطعا تا حد خوبیش استفاده میشد. اما خب نبودم. ولی الان هم خیلی خوشهالم.
- ۳ نظر
- ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۳۷