این بار از کسی کمک نخواستم

آقای ک عزیز از تاثیرگذار ترین های زندگی من است. معلم ریاضی دوران دبیرستانم. اگر الآن رشته ی فعلی ام را می‌خوانم بخاطر آقای ک است.

یکی از حرف هایش این بود که اگر تو تمام تلاشت را کردی شانس با تو یار می‌شود. اما اگر تمام تلاشت را نکردی قطعا بدشانس خواهی بود یا حداقل خوش‌شانس نخواهی بود. این حرف در اعماق وجود من رسوخ کرد. تبدیل به باور شد.‌ شاید برای خیلی ها صدق نکند... اما برای من می‌کند. چون ایمانش دارم.

امروز هر دو را همزمان تجربه کردم. خوش‌شانسی برای کاری که در آن تمام تلاشم را کرده بودم‌ و بدشانسی برای کاری که تمام توانم را برایش نگذاشته بودم.

یک نتیجه‌ی دیگر هم‌ گرفتم. هیچوقت نباید محدودیت سقف قائل شد. فهمیدم که هنوز قابلیت های خودم را بلد نیستم. فکر کنم‌ همه مان اینطور هستیم. خیلی بیشتر از تصورمان توانایی داریم.

+ نوشته شده در دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۱۲ توسط نارنگیس | نظر بدهید

بردن

بردن و موفقیت دو معقوله ی کاملا مجزا هستند. تو میتوانی ببری اما موفق نباشی. خیلی ها اسم بردن را موفقیت میگذارند، بعد وقتی می‌برند حس خوشحالی ندارند. چون این خصیصه ی بردن است! بردن معمولا پس از یک برهه ی سخت به دست می‌آید اما موفقیت شاد بودن را به عادت تبدیل می‌کند. انسانی که برای بردن به بدبختی کشیدن عادت کرده پس از نتیجه‌ی مطلوب همچنان متمایل به حس کردن همان درد و بدبختی است. برای همین است که خیلی ها پس از "موفق شدن" خوشحالی را لمث نمیکنند!

+ نوشته شده در شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۲۷ توسط نارنگیس | نظر بدهید
درباره من
اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان