خیلی وقتا میرم جلوی آینه با خودم حرف میزنم. درمورد مسایل مختلف. اکثر وقتا خیلی جدی ام. خیلی وقتا جلوی آینه دارم به این فکر میکنم که چه موجود پرنقصی رو میبینم.
مشاورم گفت باید بری جلوی آینه و از خودت تعریف کنی و قربون صدقه خودت بری. شاید به نظر احمقانه بیاد اما نمیتونستم! زور میزدم که یک کلمه محبت آمیز به خودم بگم اما دهنم انگار قفل میشد و از خجالت اشک توی شمام جمع میشد. دریغ از یک دره محبت و خشنودی من نسبت به من. حالا امروز بالاخره جلوی آینه رفتم و درسته که هیچ کلمه ای از دهنم بیرون نمیومد اما برای خودم کلی بوس فرستادم و خودم رو بغل کردم. انقدر این حرکتم احساساتم رو برانگیخت و انقدر خوشحالم کرد که الان چندین دقیقه است دارم اشک میریزم.