نارنگیس تو خیلی نازی.

خیلی وقتا میرم جلوی آینه با خودم حرف میزنم. درمورد مسایل مختلف. اکثر وقتا خیلی جدی ام. خیلی وقتا جلوی آینه دارم به این فکر میکنم که چه موجود پرنقصی رو میبینم.

مشاورم ‌گفت باید بری جلوی آینه و از خودت تعریف کنی و قربون صدقه خودت بری. شاید به نظر احمقانه بیاد اما نمیتونستم! زور میزدم که یک‌ کلمه محبت آمیز به خودم بگم اما دهنم انگار قفل میشد و از خجالت اشک توی شمام جمع میشد. دریغ از یک دره محبت و خشنودی من نسبت به من. حالا امروز بالاخره جلوی آینه رفتم و درسته که هیچ کلمه ای از دهنم بیرون نمیومد اما برای خودم کلی بوس فرستادم و خودم رو بغل کردم. انقدر این حرکتم احساساتم رو برانگیخت و انقدر خوشحالم کرد که الان چندین دقیقه است دارم اشک میریزم. 

+ نوشته شده در دوشنبه ۲۲ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۰۶:۲۴ توسط نارنگیس | نظر بدهید
RE GA
۲۳ فروردين ۰۱ , ۰۲:۴۱

میدونی نارنگیس

 

متاسفانه هیچوقت به ما یاد ندادن خودمون رو دوست داشته باشیم

و این باگ خیلی بزرگیه برای همه ماها

دوست داشتن خودمونو بلد نیستیم مراقبت از خودمون حالمون و زندگیمون رو بلد نیستیم

واسه همینم هست که همه مون تو زندگی افسرده میشیم

پاسخ :

آره واسه همینه انتقادپذیر هم نیستیم. نقص هامون رو نمیتونیم بپذیریم.
RE GA
۲۴ فروردين ۰۱ , ۲۰:۲۱

موافقم باهات

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
اینجا از احساساتی می‌نویسم که بدون آنکه بروز پیدا کنند، در من حل می‌شوند. اینجا جایگاه تمام اتفاقات قشنگ، زشت، غمگین، و یا شادی است که بدون آنکه از آن ها صحبتی شود، در قبرستان خاطرات خاک می‌شوند. اینجا هر چه نوشته می‌شود از دل برمی‌آید... برای همین است که جای مهمی برای من است.
باز نویسی قالب : عرفــ ــان | دریافت کدهای این قالب : HTML | CSS قدرت گرفته از بیان